کد مطلب:225131 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:228
وقایع سال یکصد و هشتاد و پنجم هجری نبوی
در این سال مردم طبرستان خروش برآوردند و جنبشی عظیم بنمودند و مهرویه رازی را كه در سال قبل چنانكه اشارت رفت از جانب رشید والی و حكمران ایشان گردید بكشتند چون این داستان به عرض رشید رسید عبدالله بن سعید خرشی را به جای او به حكومت بفرستاد و در این سال عبدالرحمن انباری ابان بن قحطبه خارجی را در مرج القلعه [1] مقتول نمود.
و هم در این سال حمزه خارجی شاری در بادغیس سر به طغیان و آشوب بركشید و عیسی بن علی بن عیسی با گروهی جنگ آور به دفعش رهسپر گشت و رزمی سخت بداد چنانكه ده هزار تن از اصحابش را از تیر و تیغ بگذرانید و راه در نوشت تا زابلستان و كابلستان را درسپرد، در تاریخ طبری مسطور است كه عیسی بن علی بعد از قتل آن جماعت تا بكابل و زابل و قندهار براند، و ابوغذاف این شعر را در این باب بگفت:
كاد عیسی یكون ذوالقرنین
یبلغ المشرقین و المغربین
لم یدع كابلا و لا زابلستا
ن فما حولها الی الرخجین
و در این سال ابوالخصیب با پسرش از در حیلت و نیرنگ درآمد و بر ابیورد و طوس و نیشابور چیره گشت و شهر مرو را بحصار در سپرد و از آن پس از آنجا به هزیمت فرار كرده بجانب سرخس معاودت نموده و همچنان دیگر باره كارش استوار گشت.
و هم در این سال جعفر بن یحیی و بقولی یحیی بن خالد از حضور رشید خواستار شد كه اجازت بدهد كه حج و عمره بگذارد و مجاورت جوید، رشید او را دستوری بداد پس یحیی در شهر شعبان بیرون شد و در ماه رمضان اعتمار نموده و در جده مرابطا اقامت گزید تا نوبت حج در رسید و در این سال حكم فرمانفرمای مملكت اندلس
[ صفحه 128]
لشكریان خود را از اطراف و اكناف ولایات فراهم ساخته به مجاربت عمش سلیمان بن عبدالرحمن كه در ناحیه فریش جای داشت روی نهاد و با او جنگ به پیوست و زرمی نامدار بسپرد و سلیمان را از میدان نبرد هزیمت كرد و آهنگ شهر مارده [2] نمود.
و در این وقت گروهی از سپاهیان حكم از دنبال او بتاختند و او را اسیر ساختند و چون نزد حكم حاضر نمودند او را بكشت و سرش را به قرطبه فرستاد و به فرزندان سلیمان نوشت و ایشان این هنگام در سر قسطه بودند [3] و جمله را امان داده به خدمت خود بخواند و فرزندان سلیمان در قرطبه به خدمتش حاضر شدند و در این سال صاعقه در مسجدالحرام بیفتاد و دو مرد را بكشت و در این واقعه بر عبرت مردمان بیفزود.
و هم در این سال حمزه خارجی شاری در بادغیس سر به طغیان و آشوب بركشید و عیسی بن علی بن عیسی با گروهی جنگ آور به دفعش رهسپر گشت و رزمی سخت بداد چنانكه ده هزار تن از اصحابش را از تیر و تیغ بگذرانید و راه در نوشت تا زابلستان و كابلستان را درسپرد، در تاریخ طبری مسطور است كه عیسی بن علی بعد از قتل آن جماعت تا بكابل و زابل و قندهار براند، و ابوغذاف این شعر را در این باب بگفت:
كاد عیسی یكون ذوالقرنین
یبلغ المشرقین و المغربین
لم یدع كابلا و لا زابلستا
ن فما حولها الی الرخجین
و در این سال ابوالخصیب با پسرش از در حیلت و نیرنگ درآمد و بر ابیورد و طوس و نیشابور چیره گشت و شهر مرو را بحصار در سپرد و از آن پس از آنجا به هزیمت فرار كرده بجانب سرخس معاودت نموده و همچنان دیگر باره كارش استوار گشت.
و هم در این سال جعفر بن یحیی و بقولی یحیی بن خالد از حضور رشید خواستار شد كه اجازت بدهد كه حج و عمره بگذارد و مجاورت جوید، رشید او را دستوری بداد پس یحیی در شهر شعبان بیرون شد و در ماه رمضان اعتمار نموده و در جده مرابطا اقامت گزید تا نوبت حج در رسید و در این سال حكم فرمانفرمای مملكت اندلس
[ صفحه 128]
لشكریان خود را از اطراف و اكناف ولایات فراهم ساخته به مجاربت عمش سلیمان بن عبدالرحمن كه در ناحیه فریش جای داشت روی نهاد و با او جنگ به پیوست و زرمی نامدار بسپرد و سلیمان را از میدان نبرد هزیمت كرد و آهنگ شهر مارده [2] نمود.
و در این وقت گروهی از سپاهیان حكم از دنبال او بتاختند و او را اسیر ساختند و چون نزد حكم حاضر نمودند او را بكشت و سرش را به قرطبه فرستاد و به فرزندان سلیمان نوشت و ایشان این هنگام در سر قسطه بودند [3] و جمله را امان داده به خدمت خود بخواند و فرزندان سلیمان در قرطبه به خدمتش حاضر شدند و در این سال صاعقه در مسجدالحرام بیفتاد و دو مرد را بكشت و در این واقعه بر عبرت مردمان بیفزود.
[1] نام سبزه زاري است نزديكي حلوان.
[2] قريش - بكسر فاء وراء نام شهري است در اندلس و مارده از آباديهاي نزديك آن است.
[3] سر قسطه - به فتح سين و راء و ضم قاف و همچنين قرطبه - به ضم قاف و طاء، هر دو نام شهري است در اندلس.